امروز که اینو مینویسم ۴ساله که نه صداتو شنیدم نه حتی دیدمت ولی
خیلی شبا خوابتو میبینم،تو خواب هم ازم دوری میکنی و من هعییی التماس و گریه که برگردی،بعضی شبا بغلت میکنم ،میبوسمت
تورو نمیدونم،منکه هنوز درگیرتم،شنیدم هنرمند شدی و حرفه ای طراحی میکنی،بهت افتخار میکنم،شنیدم خیلی بهتراز منه و خیلی خوشبختی،خداروشکر
کاشکی های زیادی تو دلمه
راستش اومدم ی چیزایی بگم و برم
من متاسفانه غده های لنفاویم التهاب دارن و بعد نمونه برداری متوجه شدم سرطان دارم،اون رفیقی که از سرحسادت عشق منو نابود کرد میدونه،همه رفیقام میدونن ،نگی دروغه ، خلاصه عشقم این دنیا تا اخر نفسم بیادت بودم و من پای عشقمون موندم خدا کنه اون دنیا خدا تورو سهم من کنه،گرچه تو بهشتی هستی و من جهنمی ولی خب خدا بزرگه شاید منو بخشید،ناامید نیستم،چون تو همه امیدم هستی......
همیشه بیادتم چون تو قلب منی......
دوستت دارم و خواهم داشت.
برچسب : نویسنده : zeinablove22 بازدید : 143